منتظر هست کسی توی غزل بعد از این که صدایت بزند " قند و عسل " ! ... بعد از این تو " بخارای" منی شهد و شرر لبهایت نام زیبای تو هم " تاج محل " بعد از این از همان روز که چشمان " تو " آغوشم شد می نویسم همه جا بوس و بغل بعد از این من ِ کافر شده از چشم خودم افتادم و ... بخوانید مرا " لات و هبل " بعد از این من جادو شده ی چشم تو ، هیهات از عشق ... من ِ جادو شده از روز ازل .... بعد از این: می سپارم دل خود را که به یغما ببرد می گذارم ببرد حدّ ِ اقل بعد از این پس از آن بود که دستان تو را گم کردم پس از آنی که مرا دست اجل .... بعد از این: منتظر هست کسی توی غزل بعد از این که صدایت بزند,منتظر,هست,کسی,توی,غزل,بعد,این ...ادامه مطلب