از دست های سرد تو این بار!... بگذریم...
از عشق ... از دو راهی ِ تکرار !... بگذریم
وقتی که شانه های تو هم سهم دیگریست،
از این همه عذاب و غم ِ یار!... بگذریم
وقتی دلت بهانه ی یک درد میشود
مجبور میشوی که به ناچار !... بگذریم
هر بار دل بهانه ی دیدار میکند
از کوچه های خاطره "هربار" بگذریم
تا کی برای این همه احساس ِبی دریغ
در روبروی این همه دیوار !... بگذریم
دیوانه ی توام!... و به عشق "نگاه تو"
در انتظار لحظه ی دیدار !... بگذریم ...
وقتی دلت اسیر و هواخواه دیگریست
اصرار می کنم که به اجبار بگذریم
امیر نقدی لنگرودی
از مجموعه : بانو ! هوای شاعرت ابریست